دهی است از دهستان حومه بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 7هزارگزی شمال آستانه و 7هزارگزی شمال جادۀ شوسۀ آستانه به رشت و در کنارۀ غربی سفیدرود، در جلگه واقع است هوایش معتدل مرطوب و مالاریاخیز است. 254 تن سکنه دارد، اهالی فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب این ده به وسیلۀ نهر روشن آب که از سفید رود منشعب است تأمین می شود. محصولش برنج و ابریشم و کنف است و مردمش به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)
دهی است از دهستان حومه بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 7هزارگزی شمال آستانه و 7هزارگزی شمال جادۀ شوسۀ آستانه به رشت و در کنارۀ غربی سفیدرود، در جلگه واقع است هوایش معتدل مرطوب و مالاریاخیز است. 254 تن سکنه دارد، اهالی فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب این ده به وسیلۀ نهر روشن آب که از سفید رود منشعب است تأمین می شود. محصولش برنج و ابریشم و کنف است و مردمش به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)
در تداول بنایان، آنکه گچ بدیوار مالد یا گل گچین و امثال آن سازد. بنائی که سفیدکاری و گچ بری کند. بنائی که تنها به گچ کاری پردازد. (یادداشت مؤلف). مقابل سفت کار و کلفت کار
در تداول بنایان، آنکه گچ بدیوار مالد یا گل گچین و امثال آن سازد. بنائی که سفیدکاری و گچ بری کند. بنائی که تنها به گچ کاری پردازد. (یادداشت مؤلف). مقابل سفت کار و کلفت کار
دل نازک. رقیق القلب. لین الفوآد. زودرنج. آنکه زود از بدی متأثر شود و گرید. حساس: زنان نازک دلند و سست رایند بهر خو چون برآریشان برآیند. (ویس و رامین). بس این سنگ سخت از دل انگیختن به نازک دلان درنیامیختن. نظامی. مرنج ای شاه نازک دل بدین رنج که گنج است آن صنم در خاک به گنج. نظامی. کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد ازخیالی چون خیال. مولوی. نشست و خاست چو شبنم در این گلستان کن مشو به خاطر نازک دلان گران زنهار. صائب. نازک دلی مباد که رحم آیدت بمن زودم بکش نگاه به این چشم تر مکن. ؟ (از انجمن آرا). در این سودا چرا باشد زیانم که او نازک دل و من سخت جانم. وصال
دل نازک. رقیق القلب. لین الفوآد. زودرنج. آنکه زود از بدی متأثر شود و گرید. حساس: زنان نازک دلند و سست رایند بهر خو چون برآریشان برآیند. (ویس و رامین). بس این سنگ سخت از دل انگیختن به نازک دلان درنیامیختن. نظامی. مرنج ای شاه نازک دل بدین رنج که گنج است آن صنم در خاک به گنج. نظامی. کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد ازخیالی چون خیال. مولوی. نشست و خاست چو شبنم در این گلستان کن مشو به خاطر نازک دلان گران زنهار. صائب. نازک دلی مباد که رحم آیدت بمن زودم بکش نگاه به این چشم تر مکن. ؟ (از انجمن آرا). در این سودا چرا باشد زیانم که او نازک دل و من سخت جانم. وصال
آنکه از ناملایمات زود متاثر گردد زود رنج حساس. زنان نازک دلندوسست رایند بهر خو چون بر آریشان برآیند. (ویس ورامین)، رقیق القلب مهربان: کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد از خیالی چون خیال. (مثنوی)
آنکه از ناملایمات زود متاثر گردد زود رنج حساس. زنان نازک دلندوسست رایند بهر خو چون بر آریشان برآیند. (ویس ورامین)، رقیق القلب مهربان: کار هر نازک دلی نبود قتال که گریزد از خیالی چون خیال. (مثنوی)
یکی ازدو استخوان تشکیل دهنده ساق پا است. این استخوان دراز و نازک است و کمی در عقب و خارج استخوان درشت نی قرار دارد و دارای یک تنه و دو انتها است. تنه اش منشوری شکل و دارای سه سطح و سه خط الراس است. انتهای فوقانی این استخوان را سر نازک نی مینامند که در بالا به زایده ای موسوم به زایده نیزه یی ختم میشود. انتهای تحتانی آنراقوزک خارجی میگویند قصبه صغری
یکی ازدو استخوان تشکیل دهنده ساق پا است. این استخوان دراز و نازک است و کمی در عقب و خارج استخوان درشت نی قرار دارد و دارای یک تنه و دو انتها است. تنه اش منشوری شکل و دارای سه سطح و سه خط الراس است. انتهای فوقانی این استخوان را سر نازک نی مینامند که در بالا به زایده ای موسوم به زایده نیزه یی ختم میشود. انتهای تحتانی آنراقوزک خارجی میگویند قصبه صغری